کلید واژه: "به قلم فاطمه بانو"

صفحات: 1 3

12ام بهمن 1402

داستان کوتاه برف بی‌صدا می‌بارد!

1628 کلمات   موضوعات: داستان کوتاه, به قلم فاطمه‌بانو
‌ بسم الله الرحمن الرحیم با هزار زحمت و هُل‌های جمعیت پشت سرم، بلاخره سوار مترو شدم. مدام خودم را سرزنش می‌کردم که چرا با تاکسی به خانه مادر نرفتم؟  سابقه نداشت آن ساعت مترو شلوغ باشد. ندای درونم پوزخندی تحویلم داد و گفت: «نیست که همیشه با مترو… بیشتر »
توسط فاطمه بانو   , در 12:44:00 ب.ظ 2 نظر »
8ام شهریور 1402

داستان کوتاه «نذر کربلا»

1259 کلمات   موضوعات: داستان کوتاه, به قلم فاطمه‌بانو
                  «بسم رب الحسین »  یکی از پنجشنبه‌های تیرماه بود و پسرها از بعد از ظهرش، لباس‌های بیرون‌شان را پوشیده بودند و هر پنج دقیقه دور خانه می‌چرخیدند و می‌آمدند کنارم می‌پرسیدند: « مامان ؛ بابا… بیشتر »
توسط فاطمه بانو   , در 06:46:00 ب.ظ 1 نظر »
15ام مرداد 1402

به بهانه‌ی تو ²

•| قسمت دوم |• صبح روز بعد، از بدن درد و تب حتی نمی‌توانم در رختخواب بنشینم. مدام کابوس های وحشتناک می‌بینم و از خواب می‌پرم. سرم به سنگینی یک سنگ شده .  ام‌سلیمه به زور آب میوه در حلقم می‌ریزد بلکه تبم پایین بیاید.  در خواب و بیداری می‌شنوم… بیشتر »
توسط فاطمه بانو   , در 11:15:00 ق.ظ نظرات
14ام مرداد 1402

به بهانه‌ی تو ¹

•|قسمت اول|• « _ناحله ! ناحله !  دختری با عروسک مو طلایی روی ایوان می‌دود. مردی در باغچه است و ریحان می‌کارد. با دیدن دختر لبخند می‌زند.   صدای قران خواندن زنی به گوش می‌رسد. از آن اتاق نوری بالا می‌رود  _ ناحله ناحله !  صدا از… بیشتر »
توسط فاطمه بانو   , در 02:10:00 ب.ظ 1 نظر »
13ام فروردین 1402

گل‌های شمعدانی 

✍🏻 فاطمه بانو  با صدای تکان جغجغه بچه از خواب بیدار شدم.  نور آفتاب رویم افتاده بود و آن قدر گرمای دلچسبی داشت که دلم میخواست باز هم به خوابم ادامه دهم . دست زیر بالشت بردم و گوشی‌ام را پیدا کردم.  چشمانم بخاطر کم‌خوابی پف کرده بود و به… بیشتر »
توسط فاطمه بانو   , در 01:34:00 ق.ظ نظرات

1 3