کلید واژه: "داستان کوتاه"

صفحات: 1 2 3

26ام بهمن 1401

*سوء تفاهم عاشقی*

با اولین صندلی خالی که در مترو دیدم خودم را به آن رساندم و نشستم.  سرم را به شیشه‌ تکیه دادم و تا رسیدن به ایستگاه مقصد، چشم‌هایم را بستم تا خستگی در کنم.  پسرک دست‌فروشی که با من سوار شده بود، آرامش و سکون واگن خواهران را با صدایش بهم ریخته… بیشتر »
توسط فاطمه بانو   , در 10:36:00 ق.ظ نظرات
21ام بهمن 1401

مهمان شاه نجف 

با وسواس خاصی دستی به دامن چهارخانه طوسی مشکی‌ام می‌کشم و برای هزارمین بار خودم را در آینه نگاه می‌کنم. همه چیز خوب و مرتب است. موهایم را از حصار کش آزاد می‌کنم و می‌گذارم روی شانه‌هایم بریزند. می‌دانم که او این طور بیشتر می‌پسندد.  از اتاق بیرون… بیشتر »
توسط فاطمه بانو   , در 10:13:00 ب.ظ نظرات
11ام بهمن 1401

داستان کوتاه «یک پدر ! »

1212 کلمات   موضوعات: داستان کوتاه, به قلم فاطمه‌بانو
یک پدر! سرم را از صفحه لپ‌تاپ بالا می‌گیرم و چشمانم را با دو انگشت شست و اشاره ، ماساژ می‌دهم. کش و قوسی به خودم می‌دهم تا خستگی را از تنم بیرون کنم. با صدای زنگ تلفن همراهم، به دنبال صدا می‌روم. تلفن را در اتاق پیدا می‌کنم و قبل از اینکه قطع شود، جواب… بیشتر »
توسط فاطمه بانو   , در 06:53:00 ب.ظ نظرات
2ام بهمن 1401

قسمت دوم کتابفروشی حاجی

پارت2  کتابفروشی حاجی  روز بعد همان ساعت به کتابفروشی رفتم. این بار دوستم ملیحه را ، همراه خودم بردم. اما پیرمرد نبود.  تا آمدن پیرمرد چند قفسه را مرتب کردیم. اما وقتی آمد از وجود ما داخل مغازه ‌اش، تعجب کرد.  وقتی نامه‌ها را دست… بیشتر »
توسط فاطمه بانو   , در 03:45:00 ق.ظ نظرات
30ام دی 1401

قسمت اول کتابفروشی حاجی

1073 کلمات   موضوعات: داستان کوتاه, به قلم فاطمه‌بانو
پارت 1  *کتاب فروشی حاجی* بعد از تمام شدن درس و خداحافظی از بچه‌های دانشکده، مغموم و سر به زیر از گوشه پیاده‌رو شروع به قدم زدن کردم. از سردی هوا و برفی که دیشب باریده بود، تعداد عابرهای پیاده انگشت شمار بود.  ذهنم شدیداً مشغول کارهای انجام… بیشتر »
توسط فاطمه بانو   , در 01:45:00 ب.ظ نظرات

1 2 3

 
مداحی های محرم