| «جعبهی حصیری | از همین یلدا به عشق آن بهارت ماندهام» | 
به مناسبت هفته دفاع مقدس تصمیم گرفتم کتاب روزهای بیآینه را بخوانم. اولش فکر نمیکردم اینقدر محو کتاب بشوم. شب اول چهار فصل را یک نفس خواندم و سه روز بیشتر نتوانستم تحمل کنم و خیلی زود تمامش کردم.
کتاب از زبان همسر آزادهی شهید حسین لشگری است و به طور مستند نوشته شده. حکایت میکند از 18 سال صبر؛ 18 سال انتظار و چشمبهراهی. مردی که وقتی رفت، همسرش 18 ساله بود و فرزندش چند ماهه. اولین اسیر از ایران و آخرین اسیری که بعد از 6410 روز اسارت، با افتخار به خاک ایران برگشت. بزرگ مردی که رهبر معظم انقلاب حضرت آیتاللهخامنهای او را «سیدالاسرا» نامیده.
تحمل این دوری با تمام مشکلات و سختیها و رنجها برای هردو نفر آسان نبوده و بالاخص که، هردو شخصیتهایشان، به گونهای متفاوت شکل گرفته. بهطوریکه وقتی بعد سالها روبهروی هم قرار میگیرن، سعی میکنند در کنار تمام تفاوتها باهم زندگی تازهای را آغاز کنند.
کتاب کمحجمی است و زبان نوشته، روان و ساده. و از نظر من این کتاب یکی از متفاوتترین کتابهایی بود که از زندگینامه شهدا و ایثارگران نوشته شده.
پ.ن: کتاب 6410 روز اسارت، کتاب دیگری است که از خاطرات و دست نوشتههای خود شهید گردآوری شده و به چاپ رسیده است.
✍🏻 فاطمه غفاری وفایی
_____._____._____._____._____
#یک_قاچ_کتاب🍉
فرم در حال بارگذاری ...